معمولی تر از همیشه



چقدر همه چی زود از دورئ خارج میشه روزی روزگاری من بودم و اینجا بود و تنهایی ها و تمام خاطرات دوره دانشجویی دفترچه خاطراتی بیش نبود و الان سال به سال یک نفر هم وارد نمیشه و سلامی نمیکنه. همه رفتن اینستا.و من همچنان.

خیلی وقته ک خسته ام یعنی همیشه این خستگی با من هست نمیدونم شاید به این خاطر باشه که کلا با خستگی بزرگ شدم. هیچی این دنیا خوشحالم نمیکنه و من باید یه کاری بکنم من که نه خدا باید درد حقم یه کاری بکنه ک خیلی خوشحال شم.نمیدونم چی اما به هر حال خدا خداست دیگه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خواص و فواید انواع سبزیجات و گیاهان زندگی یک زوج ایرانی آلمانی انگلیسی آسان - انگلیسی سریع کرانه ی آبی فروشگاه کاشی و سرامیک ( shop tile ) زندگی یک بنده خدا سایه سازان مهر گستر کتابخانه های عمومی شهرستان دلگان